سلام علی آل یس
سلامی چو بوی خوش آشنایی
به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.
|
|
|
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
|
همان طور که مشغول بالا رفتن از کوه بودیم و به اطراف نگاه می کردیم دیدیم در مسیر کوهنوردی یک دختر و پسر دانشجو با وضعی نامناسب نشسته اند طبق تجربه های قبلی می دانستیم که نبایداز آن ها بخواهیم که مکانشان رو تغییر بدهند یا درباره ی وضع ظاهری شان تذکری بدهیم آیت الله خامنه ای هم دقیقا از مسیری رفتندکه به مکان آن دونفر ختم می شد آقا پسر هم که ناخدا گاه متوجه یک موقعیت غیر عادی شده بودسرش رو بالا آورد و با رهبر نظام رودر رو شد هر دوی آن ها فکر می کردند که الآن حتما رهبری یک مجازاتی برایشان در نظر می گیرند ولی ایشون بدون در نظر گرفتن چهره ی اون دو نفر باهاشون صحبت کردند درباره ی شغل آقا پسر رشته ی تحصیلی دختر خانم و نسبتشون با هم سوال کردند که خوب این سوال بدون جواب ماند بعد درباره ی مشکلاتشان سوال کردند و کمی هم دوستانه با اون ها صحبت کردند آقا پسر هم که صمیمیت رهبری رو می بیند می گوید که ما با هم نسبتی نداریم و با هم رفیقیم رهبری کمی درباره ی فواید ازدواج برایشان صحبت کردند و آخر هم گفتند که اگه دوست دارید من حاضرم خطبه ی عقدتون رو هم بخونم اون دو نفر هم که تحت تاثیر رفتار مقام معظم رهبری قرار گرفته بودند قبول می کنند و می گویند چی از این بهتر و ما هم زمانی رو که ایشون وقت خالی داشتند براشون در نظر گرفتیم و از اون ها خواستیم با خانواده هایشان تشریف بیاورند بعد از مدتی آیت الله خامنه ای خداحافظی کردند و ما به راهمان ادامه دادیم چند روز بعد درحالی که اون آقا پسر تبدیل به یک پسر مذهبی شده بود و اون دختر خانم هم یک خانم محجبه به بیت آمدند
:: موضوعات مرتبط:
حكايت و داستان ,
,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
|
آمار مطالب
:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317
آمار کاربران
:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23
کاربران آنلاین
آمار بازدید
:: بازدید امروز : 105
:: باردید دیروز : 47
:: بازدید هفته : 197
:: بازدید ماه : 1737
:: بازدید سال : 114768
:: بازدید کلی : 416474
|